بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه سن داره

بهار زندگیم

اتفاقات خووووب 7 ماهگی

1393/9/28 2:59
نویسنده : مامان بهار
64 بازدید
اشتراک گذاری

محبتدخترکم این ماه پر از اتفاقای خوب و قشنگ بوده براش که یکی یکی مینویسم تا ثبت بشه اینجا و یروز بیاد بخونه و ذوق کنه بغلبوس

بهارم اینقدر زوووود بزرگ شده که من فرصت نکردم درست و حسابی خاطراتشو اینجا بنویسم

زمان خیلی زود میگذره بهار خیلی زود غمگین

کارای جدید تو این ماه زیاد یاد گرفته دخترم

میتونه به تنهایی بشینه البته زودی سقوط میکنه خندونک

افراد غریبه رو که میبینه دیگه بجای گریه کردن زل میزنه تو چشماش اینقد جاااالب خسته هم نمیشه همینجور چن دقیقه حتی برا نیم ساعتم شده که زل زده خخخخخخسکوت دقیقا همینجوری زل میزنه قه قهه

برا لباس پوشوندن و لباس عوض کردن کلا ... خییییلی ناراحت و عصبانی میشه و گریه میکنه خطا

این اواخرم میتونه بسختی خودشو به جلو بکشونه و سینه خیز بره . حالت گاگله هم میره یعنی چار دست و پا میشه ولی نمیتونه بره جلو ...

شبا تو خواب خییییییلی غلت میزنه و نمیزاره من راحت بخوابم همش دست و پاش میاد زیر کمرم خواب آلود

گاویشو خییییییلی دوست داره ( یبار با گاویش یه عکسی میزارم ) همین گاویه باعث شده که خوب غذا بخوره اصلا بدون گاوی چیزی نمیخوره خنده

نشستن تو رورئکو دوست داره ولی پاهاش نمیرسه زود خسته میشه غمگین آهنگای چینیشم خیلی دوست داره خندونک

اینم نمونه شعرایی که باباش براش میخونه

بهار خونه ... گل گلخونه ... نفس خونه ... عمر خونه ... سکوتقه قهه

شعرایی که من براش میخونم قابل نوشتن نیست کلا یه زبون دیگه ست اصلا معلوم نیست چی میگم خخخخخخخندونک

پسندها (2)

نظرات (0)