خسته تر از همیشه
تقریبا آخرای ماه رمضون بود که کامپیوتر خراب شد و هنوزم در همون حال باقیه ! واسه همین من نتونستم بیام و اینجارو آپ کنم و عکسای دخترمو بزارم
الانم دارم با گوشیم تایپ میکنم بهارم کنارم خوابیده داره نگاه میکنه قربونش برم ...
ماه رمضون امسال دایی محمدامینه بهار پیشمون بود کلا ... خوب بود تنها نبودیم .
خیییلی خستم خیییییلی احساس خستگی میکنم بهار
شاید تو پست بعدی تونستم یچیزایی در مورد اتفاقات این روزام بنویسم ...
مهمتر از همه چیز و همه کس بهارمه جون دلمه نفسمه ... هفته پیش همه زندگیمو جونمو مدیون بهارم شدم ...
قربونش برم الان یه ده روزی میشه که دوتا دندونای بالاییش دراومده همونایی که کنار دندون بزرگاست یعنی الان خوشگل مامان چهارتا دندون داره دوتا دندون جلوییشم بیشتر دراومده دیگه قشنگ پیداست سفیییید و خوشگل...از پایینیا هم یدونه کنار دندون سمت چپش دراومده . این اولین دندونه که تکی دراومده . همه دندوناش جفتی باهم دراومده بودن . دوتا پایینیا . دوتا بالاییا . و دوتا کنار بالاییا ...
دندونای خوشگلت مبااااارک نفس مامان
هنوزم مثله قبل خوشگل میرقصه دخترم. با آهنگ تبلیغ پیرمرد مهربون خیییلی قشنگ میرقصه و تبلیغ پوشک بارلی . عااااشق این دوتا تبلیغه.
راه رفتن رو خییییلی دوست داره همش تو خونه راه میره . بیرونم خیییلی دوست داره راه بره تو پیاده روها پاساژا پارکا بزاریش کلا میخواد راه بره قربونه پاهای نااازش برم من جیگرم