خاطرات عید
اینقد خاطره زیاده که نمیشه همرو جمع کرد و یجا تعریف کرد ولی میشه گلچین کرد بهترین خاطره های من با بهارم بوده ... عکسای خوشگل بهارمو میزارم تا تداعی او خاطرات خوبمون باشه اینجا بوشهره عروسی راحیل که 8 فروردین بود ... خیلی تو عروسی اذیت شدم با بهار همش گریه میکرد اینجا هم عروسی آجی زهره ست که دخترم پرنسس شده بود لباسشم با خودم ست بود خودم واسش دوخته بودم ولی خیییییییییلی اذیتم کرد بهار... همش گریه میکرد اصلا نفهمیدم چطوری عروسی تموم شد تازه اینجا هم درحال گریه بود سرخی چشماش تو عکس پیداست بزوووور تونستم بخندونمش تا یدونه عکس با عروس بگیره البته قبل از عروسی رفتیم آتلیه چند تا عکس گرفتیم...
نویسنده :
مامان بهار
23:46